داستان و ساختار
داستان از این قرار است که دو مهندس از شرکت زیگموند که در زمینهی ساخت خاطرات خیالی تخصص دارند، به خانهی شخص در حال احتضاری به نام «جانی» میروند تا رویاهای او را در تصوراتی مصنوعی به او القا کنند. فناوریای که چون نتیجهاش با خاطرات واقعی آمیخته خواهد شد و مرزهای خیال و واقعیت را تحت تاثیر قرار خواهد داد، فقط برای افراد در بستر مرگ مجاز اعلام شده.
بدین ترتیب در حالیکه «کتر روزالین» و دکتر «واتس» دست به کار شدهاند تا «جانی» را به سفری ذهنی به مقصد آرزوهایش ببرند، خود او حتی نمیداند این آرزو از کی و کجا در وی نشأت گرفته است. پس هر دو متخصص به خاطراتش وارد میشوند و مراحل مهم و حیاتی زندگی جانی را پله به پله تا کودکی اش طی میکنند تا از اتفاقات مهم و تاثیرگذار زندگانی جانی و همسر درگذشتهاش باخبر شوند.
اینطور است که ماجراهای درگیرکنندهی بازی آغاز میشود که در مجموع میتوان گفت داستانی بسیار زیبا و درگیرکننده و حتی ماندگار است. یعنی حداقل به عنوان بهانهای برای تجربه کردن یک قصهی زیبا، میتوانید روی داستانسرایی این اثر حسابی ویژه باز بکنید.
موسیقی
دومین نقطه قوت اصلی این بازی موسیقیهای جادویی بازیست، خصوصا موزیک تم اصلی که توسط پیانو نواخته شده. موسیقیها به قدری زیبا کارشدهاند که به سرعت به شهرت رسیدند و حتی سایت سازنده ی بازی (Freebird) اقدام به تهیه موزیک باکسی با استفاده از سه ترک اصلی موسیقی بازی کرده.
همچنین ساندترک های کامل این بازی را نیز استودیوی سازنده برای فروش عرضه کرده و در یک اقدام بشردوستانه، ۵۰ درضد عوایدش را هم برای موسسههای حمایتکننده از بیماری اوتیسم در نظر گرفته است.
گرافیک
همانگونه که پیشتر اشاره شد، سبک گرافیک ۱۶ بیتی یادآور دوران طلایی دهه نود با درخشش کنسولهایی از قبیل سوپر نینتدو (که در ایران گیمرهای قدیم با نمونهی مشابه آن یعنی فامیکام بازی میکردند)، سگا مگادرایو، سوپر گیم بوی و… است؛ دورانی بسیارخاطره انگیز برای گیمرها. شاید چون آنوقت هنوز ماهیت بازیها برای تجارت نبوده و بخش سرگرمی و ایدههای ناب بودند که در اولویت قرار داشتند.
طراحی پس زمینهها هم در بستر گرافیکی ۱۶بیتی بسیار زیبا و خوش رنگ و لعاب در آمدهاند و انیمیشنها نیز در نهایت سادگی و بدون موارد اضافه طراحی شدهاند تا گرافیک بازی در محموع بسیار بیتکلف باشد.
گیمپلی و مکانیزم بازی
اما علیرغم تمامی محاسن این بازی در بخشهای داستان، موسیقی و گرافیک، تنها نکتهی منفی آن را میتوان در بخش گیم پلی جستجو کرد. البته نکته مثبت ماجرا این است که کل بازی را میتوانید با استفاده از موس به پایان برسانید. ولی به عنوان اشاره به معدود نقاط ضعف بازی باید گفت که گیمپلی بازی فاقد خلاقیت و تنوع لازم است و ممکن است در میانههای راه اندکی از انجام مکرر این روند خسته شوید، اما خوشبختانه داستان غنی و موسیقی دلچسب بازی همچنان شما را به ادامه بازی تشویق مینماید.
برای رفع این مشکل شاید لازم بود سازندگان با قرار دادن چند معمای چالشبرانگیز یا ایجاد مراحلی با گیمپلی اندکی متفاوت، جریان گیمپلی سطحی بازی را تغییر میدادند اما به هر صورت حتی با وجود این مشکل هرگز نمیتوان این بازی را غیر قابل تحمل نامید. البته سازندگان بازی تا حدودی سعی کردهاند که با قرار دادن مینیگیمها در مسیر بازی تنوعیای ایجاد کنند، اما تلاش آنها چندان اثربخش نبوده است.
بازتاب بازی
سایت سازنده این بازی گلچینی از نظرات دیگران رو در رابطه با این اثر منتشر کرده است که با هم میخوانیم:
” چگونه توضیح دهم این این اثر بینظیر است، بیآنکه چیزی از آنچه بازی را بینظیر کرده فاش کنم؟ ” یوروگیمر: با امتیاز ۹ از ۱۰
” به سوی ماه بازیای است که باید تجربه کنید” گیم اسپات: ۸ از ۱۰
” فک کنم موسیقیهاش یه جورایی خوب بود” خاله سازنده بازی !
“این بازیای بیتکلف، نیشدار، و مالامال از احساس است” پی سی ورلد : ۱۰ از ۱۰
جمعبندی
اگر شما هم از ساخت بازیهای تکراری و بدون خلاقیتی همچون سری Call of Duty و یا Assassins Creed و همچنین سایر عناوین تجاری و AAA دنیای بازی خسته شدید ، به شما قویاً تجربه این بازی را توصیه میکنیم. با این بازی میتوانید ساعتها در جای خود نشسته و به نوعی یک داستان زیبا را مطالعه کرده و همزمان به موسیقیهایی مسحورکنندهای هم گوش فرادهید.
همچنین اگر به این بازی زیادی علاقه پیدا کردید به شما توصیه میکنیم سری به سایت رسمی آن زده و از مینیکمیک ساخته شده برای آن و فنآرتهای متعدد ارائه شده، لذت ببرید:
پرونده هفته: To the Moon
سازنده: FreeBird Games
سبک: ماجراجویی
پلتفرم : PC ، iOS ، Android
میانگین نمرات جهانی: ۸۱
نمره ی پردیس گیم : ۹٫۵
To the Moon عنوانی ماجرایی و با حالت پیکسلی و قدیمی است (شاید هنگام تجربه ی آن، از نظر بصری بسیار به یاد نسخه های ابتدایی Final Fantasy بیافتید ) . داستان بازی درباره ی مردی به نام جانی است که در بستر بیماری افتاده و چیزی به پایان زندگی اش نمانده. جان تنها یک آرزو دارد: رفتن به ماه! این درخواست عجیب عملا ممکن نیست، اما به نظر می رسد راهی برای این موضوع پیدا شده است.
داستانی مجذوب کننده با روایتی متفاوت
شرکت Sigmund موفق به ساخت دستگاهی شده که می تواند خاطرات افراد را تغییر دهد. اما این تکنولوژی فقط و فقط برای افراد رو به مرگ استفاده می شود تا آخرین آرزوهایی که در طی زندگی خود به آن نرسیده اند را برآورده کند، صرفا از طریق تغییر دادن خاطرات آنها. در بازی کنترل دو نفر از کارکنان شرکت Sigmund را بر عهده خواهید گرفت، دکتر Neil Watts و دکتر Eva Rosalene . این دونفر مامور شده اند با دستکاری خاطرات جانی، این خاطره ی جعلی را در ذهن او قرار دهند که او به ماه سفر کرده است.
اما اوضاع به خوبی پیش نمی رود! تلاش آن ها برای تغییر خاطرات جانی موفقیت آمیز نبود. بنابراین ۲ پزشک ماجرا تصمیم میگیرند خاطرات جانی را جستجو کنند تا متوجه شوند این درخواست غیرعادی به چه اتفاقی در زندگی جان برمیگردد. روند داستانی بازی از دوران کهنسالی جانی آغاز می شود و به سوی دوران کودکی او پیش می رود. در طی این روند و بررسی خاطرات مهم زندگی جانی، با افراد تاثیرگذار در زندگی او نیز آشنا خواهید شد، از همسرش River گرفته تا دوستانش و خانواده اش و … .
ساختار گیم پلی و پیشبرد داستان
در to The Moon ، تقریبا هیچگونه سیستم مبارزاتی وجود ندارد، هیچگونه چالشی برای گیمر تعریف نشده و صرفا یک روند داستانی را طی خواهید کرد. اما این روند داستانی آنچنان تاثیرگذار، احساسی، مملو از لطافت و عشق و برانگیزنده ی احساسات بشری است که شاید ساعت ها محو داستان شوید و نتوانید بازی را کنار بگذارید. نه تنها ارتباطات جانی و خانواده اش، عشق و علاقه ی او به همسرش River که از سالها پیش شکل گرفته، تلاش های این دو برای حل مشکلات و غیره به شدت تاثیرگذار و احساسی هستند، بلکه برای دکتر Watts و دکتر Rosalene نیز ماجراهای جالبی رقم می خورد و آنها صرفا یک تماشاگر ساده در برابر خاطرات نیستند! دیالوگ های جذاب، طعنه هایی که به یکدیگر میگویند، عدم تفاهم آن ها بر سر موضوعات که حتی ممکن است کار به جای باریک نیز بکشد! داستانی فوق العاده برای To the Moon رقم زده است که مثل و مانند آن را به سختی می توان یافت.
موسیقی و شکل روایت داستان ؛ تجربه ای کم نظیر
گوش دادن به موزیک منوی بازی کافی است تا موسیقی های بازی به سرعت جای خود را در بین گوش نوازترین موسیقی هایی که تا به حال شنیده اید باز کنند! To The Moon از نظر موسیقی یک شاهکار بی مانند است، موسیقی هایی که به شدت با فضای احساسی بازی و دیالوگ های میخکوب کننده هماهنگ می شوند و اثرگذاری چندین برابر خواهند داشت.
نکته ی شگفت انگیز بازی این است که برای هیچکدام از شخصیت ها صداگذاری نشده، گرافیک بازی نیز به حالت ۱۶-Bit است و بنابراین شاهد طراحی آنچنانی برای شخصیت ها و محیط نیستیم، اما تنها با دیالوگ هایی فوق العاده و روند غیرمنتظره ی داستان، شاهد یکی از جذاب ترین عناوین ماجرایی در صنعت گیم هستیم. به جرات می گویم که معدود بازی توانسته اند اینقدر تاثیرگذار باشند و بدین شکل تعامل زندگی بشری را به تصویر بکشند. مطمئن باشید با دیدن پایان بازی اشک در چشمانتان حلقه خواهد زد!
بازخوردهای جهانی
To The Moon بازخوردهای بسیار مثبتی را از سایت ها و منتقدین صنعت گیم دریافت کرد. با وجود ایراداتی که برخی از منتقدین به گیم پلی بازی وارد کردند، داستان، نحوه ی روایت وقایع و موسیقی بازی به شدت تحسین شد و بازی را بسیار فراتر از یک عنوان مستقل دانستند. در انتخاب برترین بازی های سال ۲۰۱۱ در سایت گیم اسپات، To the Moon در بخش های بهترین داستان، بهترین موسیقی، بهترین لحظات خاطره انگیز، بهترین نویسندگی، بهترین پایان و موسیقی سال نامزد شد که توانست در بخش بهترین داستان گوی سبقت را از رقبای قدرتمندی همچون Portal 2 برباید و بهترین داستان سال ۲۰۱۱ از دیدگاه منتقدین گیم اسپات لقب گیرد.
سخن آخر
To the Moon عنوانی است که شاید ابتدا آنچنان خاص و ویژه به چشم نیاید و حتی به زور به ادامه ی بازی بپردازید! اما اگر کمی در بازی غرق شوید و کمی روند داستانی را ادامه دهید، با عنوانی شگفت انگیز و تاثیرگذار روبه رو خواهید شد که مدت ها در ذهنتان ماندگار خواهد بود. گول ظاهر ساده و گیم پلی به ظاهر قدیمی بازی را نخورید و فرصت تجربه این اثر جذاب و دوست داشتنی را از دست ندهید .