با نزدیک شدن به عرضه بازی Fallout 4، حالا علاقهمندان شانس این را دارند تا دوباره وارد دنیای این مجموعه شده و به بقا در اتمسفر منحصربهفرد آن بپردازند. همیشه یکی از دغدغههای علاقهمندان به بازیهایی با قدمت چند ساله، عدم آشنایی با داستان مجموعه یا فراموش کردن بخشی از آن است.
مقاله مرتبط
- راهنمای دنیای Fallout برای مبتدیان
این روزها و شبها به Fallout 4 اختصاص دارد و زومجی نیز پس از چند مقاله، سعی دارد تا شما را با سیر داستانی بازی از شلیک موشکهای اتمی و پایان تا خط سیر بازی از سالهای پیش از آغاز مجموعه تا لحظه آغاز Fallout 4 آشنا کند. اگر تا به حال هیچکدام از نسخههای سری فالاوت را بازی نکردهاید یا با گذشت سالیان دراز، جزییات آن را فراموش کردید، حالا فرصت مناسبی است تا با نحوه تبدیل شدن کره خاکی به برهوتی اتمی آشنا شوید. اگر بخواهیم در یک جمله، Fallout را شرح دهیم میتوانیم به گفتن این جمله بسنده کنیم که دنیای Fallout نسخهای دیگر از دنیای واقعی خودمان است که انتخابها در آن به نحوی دیگر رقم خوردهاند. اگر چه بازیهای Fallout 3 و Fallout New Vegas خط داستانی منحصربه فرد خود را داشتند، اما بر پایه اتفاقاتی متصل به هم روایت میشوند. اتفاقاتی که دنیایی را به تصویر میکشد متمایز از دنیای واقعی ما که خط داستانی متفاوتی را بعد از جنگ جهانی دوم تجربه کرده است. فرهنگ آمریکایی در دههی ۵۰ میلادی گیر افتاده است. این در حالی است که تکنولوژی و پیشرفت از کار نیفتاده و میتوانیم فرهنگ قدیمی و دهه ۵۰گونه آمریکایی را با شعارهایی مانند “جهانِ فردا” را در رباتها و لیزرها ببینیم. اگرچه دنیای فالاوت درگیر تکنولوژی و پیشرفتهای روزافزون شده، اما فرهنگ و دنیای آنها جدای از عصر گوشیهای هوشمند امروز ما است. دنیای مجموعه فالاوت با سازمانهای خاکستری و مشکوک، کاهش منابع و درگیریهای اتمی گره خورده است. آیا میدانید چه چیزی باعث شروع یک جنگ ۱۵ ساله اتمی شد؟ جنگی که دنیای نسخه Fallout را به برهوتی بیآبوعلف و مرده تبدیل کرد یا آیا میدانید Super Mutantهای جهشیافته چگونه بهوجود آمدند؟ و میدانید که ریشه سازمانهایی مانند Enclave و Brotherhood of Steel چگونه ماهیت پیدا کردند؟
اگر نمیدانید، پس با ورود به ویرانههای بوستون در Fallout 4 شبیه فردی میمانید که پس از ۲۰۰ سال از خواب بیدار شده است و در جریان اتفاقات افتاده در این چند سال نیست و فکر میکند هنوز هم میتوان با ۷ میلیون تومان، پراید خرید! اما اگر از علاقهمندان به مجموعه فالاوت هستید یا همیشه دوست داشتید از این سری لذت ببرید و از داستان و پیشینه آن هراس داشتید، اکنون نوبت این است که با زومجی همراه باشید تا ۱۲ رویداد مهم در تاریخ داستانی سری فالاوت را تا روز باز شدن درب های پناهگاه شماره ۱۱۱ در بازیFallout 4 مرور کنید.
سال ۲۰۵۲: آغاز جنگ بر سر منابع
شاید نقاط عطف زیادی برای شروع داستان مجموعه فالاوت وجود داشته باشد، اما آغاز رسمی داستان این سری را میتوان روزی دانست که اولین تیر در جنگ بر سر منابع شلیک شد. با بالا گرفتن درگیریها، تمام دنیا به دنبال پایان یافتن سوختهای فسلی به جان یکدیگر افتادند. ایالات متحده آمریکا با تجاوز به خاک مکزیک، سعی کرد تا از باقیمانده منابع سوختهای فسیلی این کشور استفاده کند. در همین بین، درگیری کشورهای مشترکالمنافع اروپا (در دنیای فالاوت به کشورهای اروپایی خطاب میشود) و کشورهای حوزه خاورمیانه به دنبال بالا رفتن قیمت نفت این کشورها، به بیشترین حد خود رسید. به دنبال گران شدن نفت خاورمیانه، اروپا تانکهای خود را برای جنگ بر سر منابع به این نقطه فرستاد تا جنگ ۱۵ ساله آغاز شود. در ماه جولای، سازمان ملل متحد به دنبال اختلافات داخلی، منحل شد و در پایان همان سال، اولین بمب اتمی از میان آن همه سلاح هستهای انبار شده به سمت تلآویو، پایتخت رژیم صهیونیستی شلیک شد.
سال ۲۰۵۴: تشکیل کمیسیون ساخت پناهگاههای زیرزمینی توسط دولت آمریکا
پناهگاههای زیرزمینی یا همان Vaultها، یکی از کلیدیترین بخشهای داستانی و گیمپلی مجموعه فالاوت هستند. آنها نهتنها محل آغاز سه نسخه از پنج نسخه این سری بوده بلکه نقطه عطف افشاگری درباره مقاصد شوم دولتمردان و قدرتهای دنیا هم هستند. در سال ۲۰۵۴، کمیسیون ساخت پناهگاههای زیرزمینی توسط دولت ایالات متحده آمریکا، ساخت Vault 122 را در سرتاسر آمریکا به تصویب رساند. (که همین موضوع میتواند وجود داشتن سری فالاوت تا صدها سال آینده را تضمین کند!) تمام این پناهگاهها تا سال ۲۰۷۴ ساخته شدند؛ اما وقتی اولین بمب در سال ۲۰۷۷ منفجر شد، بسیاری از این پناهگاهها بدون استفاده ماندند زیرا وقتی آژیر حمله هستهای در شهر به صدا درآمد، بیشتر مردم فکر میکردند این هم یکی دیگر از آن تمرینهای دستهجمعی در مواقع بروز خطر است. هر پناهگاه، محیط مخصوص به خود را داشت و میتوانست تا ۱۰۰۰ نفر را در خود جای دهد. این پناهگاهها حتی سیستم تصفیه آب، سیستمهای پیشرفته کشاورزی و دفاعی نیز داشتند. اما اصلیترین هدف ساخت این پناهگاهها نه نجات مردم، بلکه استفاده از آنها برای پروژهای بزرگ آزمایش جمعی بود. پروژهای با نام برنامه پیشگیری اجتماعی. اکثر این پناهگاهها برای آزمایشهای غیرانسانی تاسیس شده بودند. برای مثال، پناهگاه شماره ۸۷، به طور عمد با ویروس تکاملی اجباری (FEV) آلوده شد یا پناهگاه شماره ۹۲ برای آموزش سربازان بسیار قدرتمند، تاسیس شده بود. پناهگاه شماره ۱۱۲ هم که در Fallout 3 حضور داشت، پناهندههای خود را به یک سیستم واقعیت مجازی بیپایان وصل میکرد که توسط یک روانی اداره میشد! وظیفه رسیدگی و تحقیقات این پناهگاهها بر عهده شرکت Vault-Tec بود. مدیر پناهگاه یا نگهبان آن، ماموریت جمعآوری اطلاعات برای دولت ایالات متحده آمریکا (یا سازمان Enclave که نام دولت آمریکا، بعد از جنگ اتمی است) را داشتند. دولت این اعتقاد را داشت که آزمایشهای صورت گرفته در این پناهگاهها میتواند به درک وضعیت انسانها در محیطی ایزوله و شکلدادن جامعه پس از جنگ بزرگ کمک کند.
سال ۲۰۶۶: تجاوز چین به آلاسکا
با گذشت سالها از آغاز جنگ، چین با یورش به خاک آلاسکا، جنگ بر سر منابع را وارد مرحله جدیدی کرد. اما چرا کسی باید به آلاسکا حمله کند؟ بله، نفت. نفت. نفت. دلیل این امر هم عدم فروش نفت این منطقه توسط آمریکا به چین بود. خط مقدم آنکوریج که توسط دولت ایالات متحده آمریکا برای محافظ از منابع نفتی آلاسکا تاسیس شده بود، پس از ۱۱ سال مقاومت، شکست خورد تا جنگ بر سر منابع بین بلوک شرق و غرب وارد فاز جدیدی شود. (شما میتوانید در یکی از بستههای الحاقی بازی Fallout 3 با نام Operation Anchroage، این نبرد را به صورت شبیهسازی شده تماشا کنید.) در طول این جنگ که بیش از یک دهه به طول انجامید، تنش بین کانادا و آمریکا هم افزایش یافت. دلیل این امر هم ممانعت کانادا برای ارسال سربازان آمریکایی به منظور دفاع از این خط مقدم بود. در طول این درگیری، آمریکا چشم بیشتری به منابع کانادا دوخت و مسبب شورشها و خرابکاریهای بسیاری در داخل مرزهای کانادا شد. در مقابل نیز کانادا یک حمله تروریستی روی خط مقدم آنکوریج و لولههای انتقال نفت انجام داد. بالاخره در سال ۲۰۷۶، کانادا تحت سلطه آمریکا درآمد که همین موضوع سبب افزایش بیشتر تنشها و نارضایتی در هر دو کشور شد.
سال ۲۰۷۳: کلید خوردن پروژه پان-ایمنی ویریون (PVP)
در جریان جنگ آمریکا با چین، دولت آمریکا در صدد این برآمد تا با کمک شرکت خصوصی West Tek اقدام به تولید آنتیبادیهایی کند که سربازان آمریکایی را در برابر سلاحهای بیولوژیکی چین، مصون نگه دارد (سلاحهایی که پیش از این باعث بروز یک بیماری در سال ۲۰۵۲ شد. بیماری که جان صدها هزار آمریکایی را گرفت). این پروژه، پان-ایمنی ویریون (PVP) نام داشت و در سال ۲۰۱۷ کشف شد که ترفند ژنتیکی به کار رفته در این پروژه باعث افزایش فعالیت مغز و رشد بیش از اندازه عضلات در سوژههای آزمایش میشود. ارتش ایالات متحده آمریکا پس از مشاهده تاثیر عوارض جانبی روی سربازهای تحت آزمایش، تصمیم گرفت ازآنها به عنوان یک نیروی نظامی بر علیه چین استفاده کند. آنها مکان آزمایش و تحقیق درباره این پروژه را به پایگاه نظامی ماروپوزا منتقل کرده و نام آن را به ویروس تکاملی اجباری (FEV) تغییر دادند. نامی که بیش از نام قبلی نمایانگر جهش انسانهای تحت آزمایش به چیزی قویتر بود. در همین حین، آزمایشها بر روی حیوانات نیز انجام شد تا اینکه بسیاری از موجودات آشنای سری فالاوت از دل همین پروژه پا به برهوت بازی گذاشتند. در نهایت، ویروس FEV به دست ریچارد گِرِی افتاد تا او هم سهم خود را از آخرالزمان داشته باشد و دست به خلق انسانهای جهشیافته قویتری بزند. شاید نمونه بارز آزمایشهای ریچارد، Super Mutantهایی باشد که در تصویر بالا هم مشخص است.
سال ۲۰۷۷: شکلگیری سازمان محاصره (Enclave)
محاصره، یک سازمان قدرتمند تشکل شده از فرزندان روسای جمهور آمریکا و دیگر شخصیتهای کلیدی دولت آمریکا در زمان قبل از نابودی دنیا بود. این سازمان در نسخههای اول، دوم و سوم بازی وجود داشت. (این سازمان به میزان بسیار کمتری در بازی New Vegas حضور داشت و امیدواریم آنها را در خط داستانی Fallout 4 ببینیم.) قبل از پرتاب موشکهایی که دنیا را در زمستان اتمی فرو برد، افراد کلیدی و نزدیک به دولت آمریکا، با پیشبینی افزایش تنشها و بالا گرفتن درگیریها، هر کدام به گوشهای امن از خاک آمریکا گریختند. گروه اصلی این افراد کلیدی، چاه نفتی خدای دریا (دریای پوسایدن) را برای نقل مکان انتخاب کردند. جایی که یکی از پرسودترین نقاط از نظر نفت و سوختهای فسیلی محسول میشد. پس از جنگ بزرگ، این گروه با نام محاصره یا همان Enclave شناخته میشوند. پس از جنگ بزرگ، گروه محاصره سعی کرد تا دوباره سازمان خود شکل داده و دولت آمریکا را تشکیل دهد. آنها برای رسیدن به این مهم سعی داشتند تا Mutantها، اکتشافگران برهوت (به عبارتی سادهتر، همان نقش اول بازی) و هر کسی که آن را غیرمفید میدانستند نابود کنند تا یک سازمان خالص از دانشمندان، ارتش و انسانهای کلیدی بسازند. سازمان محاصره پس از این تصمیم به سمت این رفت تا پیشرفتهترین، قدرتمندترین و خطرناکترین سازمان آمریکا در درون پس از جنگ هستهای شود. هر کسی که یکی از نسخههای مجموعه فالاوت را تجربه کرده باشد، حتما با این سازمان و رفتارهای غیرانسانی، آزمایشهای بیرحمانه و تاکید عمیق به بازسازی ملت آمریکا با خرج کردن جان انسانهای باقیمانده آشنایی دارد.
سال ۲۰۷۷: آغاز جنگ بزرگ … و پایان آن
شاید برای جنگهای وحشیانه و خونینی که هیچ انسانیتی در آن وجود ندارد، بهتر است تا به جای اینکه چندین و چند سال طول بکشد؛ طی چند ساعت پایان یابند. اینطور نیست؟ جواب را میتوان در یک کارت پستال پیدا کرد. شاید این طرز تفکر در پشت پرده فلسفه جنگ بزرگ و آخرالزمانی سال ۲۰۷۷ وجود نداشته باشد اما نتیجه حاصل از آن، جنگ بزرگ را به سریعترین و نابودکنندهترین جنگ در تاریخ بشریت تبدیل کرد. رییس سازمان محاصره، دیک ریچاردسون، در نسخه دوم بازی به شخصیت اصلی بازی گفت که این چینیها بودند که اولین موشک را شلیک کردند. اگرچه این موضوع هیچوقت به صورت رسمی تایید نشد. تعداد بسیار کمی از شهروندان توانستند به موقع خود را به پناهگاهها برسانند اما درصد بسیاری از جمعیت آمریکا و سایر نقاط دنیا زیر آوار این بمبها ماندند و نابود شدند. اثرات جانبی این بمبها آنقدر زیاد بود که برای چندین سال، زمین را به مکانی غیرقابل سکونت تبدیل کرد و باعث شد تا توپوگرافی زمین برای همیشه تغییر کند و عکسالعملهای محیطی غیرقابل پیشبینی از خود نشان دهد. بعضی هم که نمیتوانستند در پناهگاههای ساخته شده توسط شرکت Vault-Tek پناه بگیرند، در پناهگاههایی دستساز پناه گرفتند اما تابش پرتوهای رادیواکتیو باعث شد تا به Ghoulها تبدیل شوند. موجوداتی که بعدها جمیعت خود را تشکیل دادند و در حالی روی زمین به زندگی ادامه دادند که درب پناهگاهها برای حداقل ۲۰ سال پس از این موضوع، بسته ماند. جنگ بزرگ باعث شد تا ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ملت و یک کشور نابود شود و گروه محاصره سعی کند با تشکیل یک سازمان خالص و عاری از هر گونه موجود اضافی، دوباره به تاسیس یک دولت بپردازد. دولتی که همه اعضای آن کت و شلوار پوشیده باشند!
سال ۲۰۷۷: شکلگیری انجمن The Brotherhood of Steel
هر کسی که یکی از نسخههای مجموعه فالاوت را تجربه کرده باشد، حتما با این سازمان و اعضایش آشنا است. انجمن The Brotherhood of Steel توسط کاپیتان ارتش آمریکا یعنی راجر ماکسون تاسیس شد. کسی که طبق قراردادی که امضا کرده بود، وظیفه تامین امنیت پایگاه نظامی ماریپوسا را برعهده داشت. جایی که آزمایشهای مربوط به ویروس FEV بر روی زندانیان نظامی انجام میشد. پس از این که کلنل رابرت بر اثر فشارهای روحی اقدام به خودکشی کرد، کاپیتان ماکسون مسئولیت قرارگاه نظامی ماریپوسا را بر عهده گرفت و در اولین اقدام، محققانی که در این آزمایشهای غیرانسانی دست داشتند را اعدام و نیروهای نظامی خود را درست ۳ روز قبل از افتادن بمبها، ترک کرد. چند روز بعد، جنگ بزرگ آمد و رفت و ماکسون و یارانش، قرارگاه نظامی ماریپوسا را به مقصد پناهگاههای زیرزمینی واقع در تپههای گمشده ترک کردند. هجرتی مشهور که بعدها با نام “خروج” یا The Exodus از آن یاد میشد. سربازان به بازماندگان منطقه پیوستند و برای هفتهها به سمت تپههای گمشده حرکت کردند و بسیاری از دوستان و آشنایان خود را در طول مسیر و در مواجهه به مهاجمان از دست دادند. مدتی پس از اینکه گروه به پناهگاههای زیرزمینی در تپههای گمشده رسید، ماکسون انجمن The Brotherhood of Steel را تاسیس کرد. گروهی که مقصودنش، ساخت دوباره تمدن بود. اگرچه آنها میخواستند این تمدن را بدون راه دادن افراد از بیرون بسازند و هسته تکنولوژی نظامی خود را با کسی به اشتراک نگذارند. این گروه قدرت خود را در بیشتر نقاط کالیفرنیا در طول ۱۰۰ سال بعد گسترش داد و سعی کرد تا مناطق تحت پوشش را از حضور و هجوم مهاجمین پاکسازی کرده و با استفاده از زره نظامی معروف T51b که در تصویر بالا میبینید، به این مهم دست پیدا کند.
سال ۲۱۶۲: کمپین گروه The Brotherhood of Steel در برابر The Master – Fallout 1
بالاخره به اتفاقات اولین شماره از سری بازیهای Fallout رسیدیم و این نکته را هم باید بازگو کنیم که از این نقطه به بعد، این مقاله دارای اسپویلرهای داستانی خواهد بود اما همه این موارد به شروع بازی Fallout 4 ختم میشوند پس میتوان با خیال راحت آنها را فراموش کرد. در اکتبر سال ۲۱۶۱، انجمن برادران فولادی با بزرگترین تهدید تاریخ ماهیت خود مواجه میشوند و آن هم پدیدار شدن تعداد زیادی از Super Mutantها در منطقه کالیفرنیای جدید است. در سال ۲۱۶۲، یکی از پناهگاهیان (منظور، شما در Fallout 1 هستید) به انجمن برادران فولادی درباره خطر حضور بیش از اندازه Super Mutantها هشدار میدهد و به همین ترتیب اعتماد سران این انجمن را به دست میآورد تا اولین غریبهای باشد که در طول دههها، وارد این انجمن شود. با کمک شما، انجمن برادران فولادی درمییابد که Super Mutantها توسط ویروسی با نام FEV که در مرکز تحقیقاتی ماریپوسا تولید شده است، به وجود آمدهاند و توسط یک Mutant جهشیافته که عکس آن را در بالا میبینید، رهبری میشوند. شما و انجمن برادران فولادی پس از دریافتن این موضوع، به مقر The Master حمله میکنید و اگرچه خسارات زیادی را تحمل کرده اما پیروز از این جنگ بیرون میآیید.
سال ۲۲۴۱: نابودی سکوهای نفتی سازمان محاصره – Fallout 2
پس از شکست The Master در جریان اتفاقات اولین شماره از سری فالاوت، یکی از مقیم پناهگاه (منظور شما در نقش شخصیت اصلی بازی هستید)، گروهی از پناهندههای پناهگاه شماره ۱۳ را راضی میکند تا به سمت برهوت رفته و زندگی جدیدی را روی سطح زمین آغاز کنند. به همین ترتیب، روستای آرویو (Arroyo) در سال ۲۱۶۷ به وجود آمد و خیلی زود به یکی از قبیلههای پر رونق آن زمان تبدیل شد. روستای آرویو تا سال ۲۲۴۱ که یک خشکسالی وحشتناک، این تمدن نوپا را سمت انقراض کشاند، به رشد و گسترش خود ادامه داد. بزرگ روستا از برگزیده (منظور شما به عنوان بازیکن نقش اصلی بازی Fallout 2) میخواهد تا به دنبال کیت خلق باغ اَدَن یا به اختصار GECK بگردید. دستگاههایی قدرتمند که قادر هستند تا بخشهای گستردهای از زمین بایر رو برای بارور شدن آماده کنند. این دستگاهها نقش مهمی در برخی از بزرگترین رویدادهای دنیای Fallout دارند. در حالی که شما در حال پرسوجو و گشتوگذار برای پیدا کردن GECK هستید، سازمان محاصره با هواپیماهای قدرتمند Vertbird به روستای آرویو حمله میکند و ساکنین آن را به سکوی نقتی این سازمان واقع شده در دریای پوسایدن میبرد تا روی آنها ویروس FEV را آزمایش کند. این سازمان یک سپر هوایی با استفاده از این ویروس ساخته بود تا هر کسی که در بدن خود ناخالصی داشت را بکشد و تنها افرادی را زنده بگذارد که در معرض تابش پرتوهای رادیواکتیو قرار نگرفته بودند. ساکنین روستای آرویو دارای ناخاصلی بودند و این پناهندههای پناهگاه شماره ۱۳ بودند که هیچ ناخالصی در بدن خود نداشتند و به عنوان نمونههای خالص این آزمایش یاد شدند. در نهایت، شما سکوی نفتی سازمان محاصره را از بین میبرید، رییس آن را میکشید و گروگانها را آزاد میکنید. این حرکت، حضور سازمان محاصره را در خلیج غربی آمریکا از ریشهکن کرد. در جریان عملیاتی که شما برای از بین بردن سازمان محاصره انجام دادید، انجمن برادران فولادی یا همان The Brotherhood of Steel هم برای اولین بار با سازمان محاصره وارد درگیری شد. آنها نگران تکنولوژیهای پیشرفته سازمان محاصره و قدرتمند شدن روزافزون این سازمان بودند. سازمان برادران فولادی از برگزیده یا همان شما در نقش اول بازی Fallout 2 خواست تا نقشههای هواپیمای پیشرفته Vertbird را از مقر سازمان محاصره بدزدد. اگرچه شما موفق به انجام این کار میشوید اما مشخص نیست که این نقشهها به دست سازمان برادران فولادی رسید یا نه.
سال ۲۲۷۷: جنگ بین گروه برادران فولادی با سازمان محاصره – (Fallout 3)
وقتی شما پای خود را از پناهگاه شماره ۱۰۱ برای پیدا کردن پدرتان به برهوت ویران شدن شهر واشنگتن میگذارید فکرش را هم نمیکنید که قرار است نقشی کلیدی در جنگ بین دو سازمان بزرگ آخرالزمانی یعنی برادران فولادی و سازمان محاصره ایفا کنید. پدر شما که در بازی با اسم جیمز خطاب میشود، زندگی خود را وقف پروژه خلوص ( Project Purity) کرد. پروژهای که هدفش تامین آب خالص و تمیز برای همه بود. سازمان محاصره اگرچه قدرت خود را تا حد زیادی از دست داده بود اما هنوز هم ماهیت و تاثیر خود را در خلیج شرقی آمریکا داشت و این بار در فقدان اسلحهها و تکنولوژیهای پیشرفته سعی کرد با استفاده از همان تکنیک قدیمی، اینبار پروژه خلوص را با ویروس FEV آلوده کند. ویروسی که میتوانست همه Mutantها، Ghoulها و انسانها را نابود کند. پس از این که این نقشه به گوش شما به عنوان شخصیت اول بازی میرسد، به انجمن برادران فولادی میپیوندید تا مانع از این کار شوید.
سال ۲۲۸۱: یکی از بسیار نتیجه ممکن! – (Fallout: New Vegas)
به خلیج غربی باز میگردیم، جایی که در نسخههای اول و دوم نسبت به نسخه سوم بازی معمولتر بود. شما در نقش Courier یا همان پیک قرار میگیرید، کسی که پس از تلاش برای رساندن یک بسته به وگاس جدید، مرده در گوشهای رها میشود. شما پس از روبهرو شدن با مرگ، نجات پیدا میکنید و پس از این که سلامتی خود را باز مییابید، در پی شخصی تبهکار با نام بِنی میگردید، او همان کسی است که قصد داشت شما را از بین ببرد. در طول مسیر یافتن بِنی، شما درگیر جنگ بین استبداد سزار، جمهوری کالیفرنیای شمالی و یک ارتش از رباتها با رهبری فرد مرموز با نام Mr. House میشوید. در نسخه New Vegas اشارات جزیی نیز به اعمال بازیکن در نسخه قبلی یعنی شماره سوم بازی هم میشود. پس از نبرد سنگین واشنگتن در نسخه سوم بازی، هزاران کیلومتر آنطرفتر و در خرابههای وگاس، هنوز هم نشانی از اعضای سازمان محاصره میبینید. گروهی که دیگر آن قدرت سابق را ندارند و حالا شما میتوانید با انتخاب کردن جناح خود، نیروی پشتیبانتان را تعیین کنید. با پایانهای متفاوت بازی New Vegas، هنوز مشخص نیست که کدام پایان ادامه راه بازی خواهد بود تا به الگوی شماره بعدی بازی تبدیل شود. این احتمال وجود دارد که بازیکن در شماره چهارم بازی، اشاراتی از داستان New Vegas و حوادث آن را ببیند.
سال: نامشخص – هر اتفاقی که در Fallout 4 بیافتد!
بتسدا تواسنته در نگهداری اطلاعات مربوط به خط داستانی بازی Fallout 4 بسیار خوب عمل کند. این بدین معنی است که در فاصله چند روز مانده به عرضه بازی، ما اطلاعات بسیار کمی درباره داستان آن داریم. چیزی که ما میدانیم این است که بازی ۲۰۰ سال بعد از افتادن بمبها اتفاق میافتد، اما هنوز مشخص نیست که آیا منظور دقیقا ۲۰۰ سال است که دقیقا مصادف با داستان Fallout 3 میشود یا نه. یکی از موارد مبهمی که درباره داستان بازی وجود دارد و هنوز هیچ اطلاعاتی از آن در دسترس نیست، تاریخ دقیق وقوع وقایع نسخه چهارم بازی است. بازیکن باید از بین زن/شوهر، یکی را برای شروع داستان انتخاب کنند. خانوادهای که در تریلرهای ابتدایی بازی دیدیم که دارای فرزندی با نام شاون هستند. نکته مهم درباره شروع داستان بازی این است که بتسدا به صورت واضح اعلام کرده که زن یا شوهر به همراه فرزند خانواده، در جریان انفجار هستهای، جان خود را از دست میدهند. بازیکن در نهایت از پناهگاه شماره ۱۱۱ بیرون میآید و قدم در منطقهای با نام New England میگذارد. شما پس از ۲۰۰ سال از پناهگاه بیرون میآیید تا قدم در برهوت بازی بگذارید. (زنده ماندن پس از ۲۰۰ سال به علت دانش برودت بدن بوده است) همانطور که میدانید هر شخصیتی در بازی اسم مخصوص به خود را دارد و در Fallout 4، نقش اول بازی که شما هستید با نام تنها بازمانده شناخته میشود. این موضوع هم به خاطر این است که او تنها بازمانده از فاجعه نامعلومی است که در پناهگاه شماره ۱۱۱ اتفاق افتاده است. این همه چیزی است که ما درباره داستان Fallout 4 میدانیم. اگر شما هم از بازیکنان قدیمی این سری هستید، میتوانید تا پیش از عرضه بازی، سناریوهای خود را مطرح کنید. اینکه آیا دوباره شاهد به پا خواستن و قدرت گرفتن سازمان محاصره خواهیم بود؟ آیا شروع داستان بازی میتواند دلیلی بر اتفاقات افتاده در پایان بازی New Vegas باشد؟ شاید هم شاهد انجمن برادران فولادی باشیم و اینبار در برابر آنها بایستیم! برای دنیایی به شکنندگی Fallout، امکان هر پیشامدی هست پس خود را برای عرضه بازی در ۱۹ آبان ماه آماده کنید.
بازی Fallout 4 چندی پیش و پس از لبریز کردن صبر گیمرها منتشر شد تا طرفدارانش لذت گردش در دنیای آخرالزمانی بازی را پس از مدتها انتظار بچشند. از این رو در زومجی به بررسی این بازی پرداختیم تا نکات ضعف و قوت آن را معرفی کنیم.
«پایانی بر رویای آمریکایی»
مقاله مرتبط
درنتیجه این انرژی به یک منبع نامتناهی جدید تبدیل میشود که در ساخت روباتهای هوشمند، خودروهای اتمی و بسیاری موارد دیگر از آن استفاده میشود. ولی آغاز قرن ۲۱ میلادی، پایانی است بر این «رویای شیرین آمریکایی». جایی که تمام منابع مورد نیاز انسانها رو به زوال رفته و دنیا درگیر جنگی همه جانبه میشود. سال ۲۰۷۷ میلادی است و آمریکا درگیر خونینترین جنگی است که تا به حال دیده شده است. امیدی که روزی از انرژی اتمی نشات گرفته بود، جای خود را به یاس داده و همه برای زنده ماندن تلاش میکنند. انفجار اتمی یک احتمال قریب الوقوع است و از این رو پناهگاههای زیرزمینی آماده پذیرایی از افرادی میشوند که قصد دارند از این انفجار عظیم جان سالم به در ببرند. بالاخره اتفاقی که نباید میافتاد، رخ میدهد و یک انفجار عظیم اتمی در آمریکا رخ میدهد. چرا که جنگ هرگز تغییر نمیکند. (اولین اشاره بازی به آیین کارما«انسان روزی ثمره تصمیماتی که گرفته خواهد دید، چه خوب و چه بد»)
جزییات، جزییات و بازهم جزییات!
بتسدا معمولا با هر بازی نقشآفرینی جهانبازی که عرضه میکند، انقلابی در این سبک از بازیها ایجاد میکند. اسکایریم و جزییات بسیار زیادش هنوز هم در خاطر طرفداران هستند و این مسئله در مورد بازیهای قبلی فالاوت نیز صادق است. حال در فالاوت ۴ هم بتسدا به بهترین شکل ممکن قطعات گیمپلی بازی را کنار هم قرار داده تا اثری فوقالعاده در این زمینه فراهم کند. در همان ابتدای بازی، میتوانید شخصیت دلخواه خودتان را به هر شکلی که مد نظرتان باشد، طراحی کنید. بازی در این بخش امکانات زیادی در اختیار گیمر قرار میدهد و میتوانید جنسیت، جزییات صورت، آرایش مو و جزییات فیزیکی شخصیتتان را طراحی کنید. گسترده بودن این قابلیت و آزادی عملی که در طراحی شخصیت ارایه میدهد، باعث شده تا با شخصیتهای جالبی روبرو شویم که توسط گیمرها در سراسر دنیا طراحی شدهاند. در حالت کلی، روند بازی آنقدر وسیع و گسترده است که برای تجربه کردن تمامی بخشهای آن شاید ماهها بازی نیز کافی نباشد. با این حال این اثر خیلی سریع تمام مولفههای خود را معرفی میکند که البته در این بین برخی از مشکلات خیلی جزئی نیز دیده میشوند.
نکته مثبت بعدی که در گیمپلی بازی به چشم میخورد، گستردگی فوقالعاده تمام المانهای تاثیرگذار در آن است. این گستردگی از انواع مختلف سلاحها و تجهیزات گرفته تا تنوع بالای ماموریتهای اصلی و فرعی و به طور کلی در تمام بخشهای بازی به چشم میخورد. ماموریتهای اصلی و فرعی شاید در ابتدای بازی کمی در جذب مخاطب ضعیف عمل کنند. چرا که اکثرا به پاکسازی منطقه از غارتگران و موارد اینچنینی خلاصه میشوند. ولی با گذشت چند ساعت و پیشروی داستان، تنوع این مقوله به مرور بیشتر و بیشتر میشود و شاهد ماموریتهایی هستیم که از هم از جنبه داستانی و هم از جنبه گیمپلی بسیار جذاب هستند. در این بین وجود تعداد بسیار زیاد آیتمها، سلاحها و تجهیزات باعث شده تا فالاوت ۴ همواره حس تازگی خود را حفظ کند. وقتی بازی اسکایریم عرضه شد، وسعت بالای نقشهاش توجه گیمرها و منتقدان را جلب کرد. حال نقشه فالاوت ۴ حتی از این بازی هم بزرگتر شده است. همچنین برای گشت و گذار در نقشه بازی میتوانید از سیستم مسافرت سریع (Fast Travel) استفاده کنید. ولی در نظر داشته باشید که در این حالت اتفاقات ریز و درشتی که در نقشه انتظار شما را میکشند از دست خواهید داد.
نگته دیگری که در فالاوت ۴ تنوع زیادی به گیمپلی بازی بخشیده، اضافه شدن پاور آرمور است. این وسیله که در اصل پوشش برخی سربازان آمریکایی در جنگ به حساب میآمد، یک زره بسیار مستحکم است که پوشیدن آن تواناییهای دفاعی گیمر را تا حدود زیادی بهبود میبخشد و این به معنی بالا رفتن شانس بقا در سرزمینهای بیرحم بازی است. البته اگر تصور میکنید که میتوان با پاور آرمور به راحتی به دل دشمن زد سخت در اشتباهید! چرا که این وسیله مبتنی بر سلولهای انرژی کار میکند و این منبع نیز به شکل محدود در بازی یافت میشود. همچنین همین موارد محدود نیز در قسمتهایی تعبیه شدهاند که برای دسترسی یا باید با سیل عظیمی از دشمنان مبارزه کنید، یا اینکه وارد محیط سرشار از مواد رادیواکتیوی شوید و پس از هککردن یا بازکردن قفلها به سلول انرژی برسید. همین مساله باعث شده تا تعادل همواره در استفاده از پاورآرمور حفظ شود و برای موفقیت در بازی، باید به شکلی سنجیده از آن استفاده کنید. البته فراموش نکنید که دشمنان شما نیز میتوانند از این وسیله استفاده کنند و در صورتی که آن را برای مدتی طولانی در منطقهای رها کنید، باید در به در دنبال دزدهای پاور آرمور باشید و حتی پس از پسگرفتن زرهتان با یک وسیله آسیب دیده روبرو خواهید شد! این وسیله همچنین تنوع بالایی در بازی دارد و انواع مختلفی از آن در نقاط مختلف نقشه دیده میشوند که از لحاظ قدرت و شکل ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند. این وسیله کاملا قابل شخصیسازی است و میتوانید از طریق مکانهای تعبیه شده، آن را ارتقا دهید یا قسمتهای مختلفش را عوض کنید. در کل، اضافه شدن پاورآرمور هم تنوع زیادی به گیمپلی بازی بخشیده و هم تعادل بازی را از لحاظ درجه سختی به خوبی حفظ میکند.
یکی دیگر از بخشهای بسیار جذاب فالاوت ۴، قسمت ساخت و ساز است. این مسئله به شکلی بسیار سطحی در فالاوت ۳ نیز دیده میشد که محدود به تعمیر سلاح و تجهیزات بود. ولی در این نسخه، بتسدا امکان ساخت هر چیزی که فکرش را بکنید در بازی قرار داده است. از آنجایی که ۲۰۰ سال از انفجار اتمی میگذرد، بشریت کمکم در حال ساخت تمدنی مجدد برای زندگی است. وقتی در همان ابتدای بازی با گروه مینوتمَن آشنا میشوید، با همراهی آنها وارد منطقهای به نام پناهگاه خواهید شد. پس از آن این منطقه مختص شما است تا با ساخت سازههای دلخواهتان آن را به مکانی امن تبدیل کنید. با گذشت زمان و پیشرفت سازهها و منطقهتان، بازماندگان دیگر به تدریج به جمع شما اضافه خواهند شد که تعداد آنها به پرکهای شاخه کاریزما وابسته است. سپس شما به عنوان یک فرمانده وظیفه دارید تا برای مردم خودتان غذا و منابع مورد نیاز را تدارک ببینید و از آنها در برابر حمله دشمنان با ساخت مواضع دفاعی حفاظت کنید. این مورد علاوه بر این که تنوع زیادی به گیمپلی بازی میبخشد، باعث شده تا فالاوت ۴ از یک تلاش برای بقای انفرادی خارج شود و گیمر باید اولین قدمها را در راستای بازسازی تمدن انسانی بردارد.
همچنین در فالاوت ۴ امکان ساخت هر وسیلهای که تصور کنید، از تجهیزاتی مثل مبل و تخت گرفته تا موارد بزرگتری مثل خانهها در بازی تعبیه شده است. گیمر میتواند منابع موردنیاز را علامت گذاری کند تا در حین گشت و گذار کار راحتتری برای پیدا کردن آنها داشته باشد. البته ساخت و ساز در بازی فقط محدود به سازهها نیست. میتوان از طریق کارگاه سلاح، اسلحه و تجهیزات خود را ارتقا داد یا شخصیسازی کرد. مثلا اضافه کردن یک صداخفهکن به اسلحه باعث میشود تا حالت مخفیکاری راحتتری تجربه کنید. همچنین میتوانید بدون وابسته بودن به پزشکان، برای خودتان با استفاده از منابع موجو، دارو تهیه کنید. بخش ساختوسازی به این وسعت، به جرات میتوان گفت که در کمتر بازی دیگری دیده شده و فالاوت واقعا در این قسمت هم بینظیر عمل میکند.
مساله تاثیرگذار دیگر در گیمپلی بازی، حضور همراهان است. اولین و شاید به جرات بتوان گفت بهترین همراه در بازی، سگی است که در همان ساعت اولیه با وی برخورد خواهید کرد. وی در سراسر ماجراجویی گیمر در فالاوت ۴ به شرطی که خودش بخواهد، همراه وی خواهد بود. فقط در مواقعی که نیاز به انجام دادن مخفیکاری دارید، میتوانید وی را در مکانهایی مشخص مستقر کنید. سگ فقط یک همراه برای مبارزه با دشمنان نیست، بلکه میتوانید برای پیدا کردن و حمل آیتمها نیز از وی کمک بگیرید. همچنین تجهیزات مخصوصی نیز برای وی موجود است که در حین غارت کردن دارایی دشمنان یا از طریق انجام خرید میتوان آنها را بدست آورد و تواناییهای سگ را ارتقا داد. این مساله شخصیسازی، در مورد دیگر همراهان نیز صادق است و میتوان سلاحها یا تجهیزات مختلفی را برای آنها خریداری کرد. البته بازی در این بخش یک مشکل جزئی نیز دارد. هوش مصنوعی همراهان هر از گاهی دچار مشکلاتی میشود و در نتیجه اقدامات عجیبی انجام میدهند. مثلا ممکن است راه گیمر را سد کنند یا کلا حمله به دشمن را فراموش کنند. البته این مسئله به عنوان یک ایراد شناخته نمیشود، چرا که اولا بسیار نادر اتفاق میافتد و ثانیا خللی به لذتبردن گیمر وارد نمیکند. همچنین محیط بازی آنقدر بیرحم است که حضور یک همراه در طی ماجراجویی، نعمت بسیار بزرگی به حساب میآید. همراهان بازی و به خصوص سگ، این وظیفه را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند و مواقع زیادی پیشخواهد آمد که سگ جان شما را از یک مرگ قطعی نجات میدهد. همچنین رابطه شما با دیگر همراهانتان، به خصوص همراههای انسانی تاثیر بسیار زیادی در بازی دارد و هرچه به آنها نزدیکتر شوید، شاهد جانفشانی بیشترشان در حین درگیریها خواهید بود! البته در نظر داشته باشید که همراهان شما ممکن است در طی درگیریها آسیب ببینند که باید با استفاده از آیتمهای دارویی آنها را نجات دهید. در مجموع شخصیتپردازی همراهان در بازی، همانند سایر شخصیتها به خوبی توسط بتسدا صورت گرفته و مدام حس خواهید کرد که با یک شخص واقعی در حال سفر در دنیای بازی هستید.
بتسدا و خلق یک نقشآفرینی ناب دیگر
تا این جای کار از مولفههای جذاب گیمپلی و جنبههای اکشن بازی سخن گفتیم. ولی فالاوت ۴ یک بازی نقشآفرینی است و المانهای این سبک نیز به هیچوجه سطحی کار نشدهاند. سیستم ارتقای شخصیت همچنان از S.P.E.C.I.A.L پیروی میکند که ترکیبی از ۷ ویژگی استقامت (Strength)، ادراک (Perception)، پایداری (Endurance)، جذابیت یا کاریزما (Charisma)، هوش (Intelligence)، چالاکی (Agility) و شانس (Luck) است. ارتقای شخصیت در فالاوت ۴ نسبت به نسخههای پیشین تغییر یافته است. گیمر دیگر به صورت مستقیم تواناییها را ارتقا نمیدهد، بلکه تواناییها به نوعی در سیستم پِرکهای (Perk) های بازی ادغام شدهاند. به این صورت که گیمر با وارد شدن به صحفه مخصوص به ارتقای شخصیت، در مجموع با ۷۰ پرک مختلف روبرو میشود که البته زیرشاخههایی نیز دارند و مجموع موارد قابل ارتقا در این بخش، به ۲۲۹ مورد میرسد. باز کردن هریک از این پرکها یا ارتقا دادنشان، به طور مستقیم بر افزایش توانایی نیز تاثیر میگذارد. بازکردن هریک از پرکهای بازی، علاوه بر اینکه تواناییهای مخصوصی به شخصیتتان میدهد، بر نحوه بازی شما تاثیرگذار است. مثلا اگر به سراغ پرکهای مربوط به استقامت بروید، شانس بیشتری برای موفقیت در درگیریهای نزدیک خواهید داشت. دنباله رو بودن در زمینه ادراک، دقت بیشتر در استفاده از سیستم V.A.T.S و تواناییهای مثل بازکردن قفلها و هک کردن سیستمهای امنیتی را ارتقا میدهد. با پرکهای مخصوص به کاریزما، بسیاری از مشکلات از طریق صحبت کردن حل و فصل میشوند و ادامه دادن مسیر پایداری نیز باعث میشود تا در حین نبردهای شلوغ، شانس بیشتری برای زنده ماندن داشته باشید. اگر قصد دارید تا بیشتر از مخفیکاری استفاده کنید، سراغ ارتقای پرکهای چالاکی بروید و اگر هم عاشق به دست آوردن آیتمهای باارزش و کمیاب هستید، شانس زمینه اصلی مورد نیاز شما است. در حالت کلی، سیستم ارتقای جدید و کامل بازی باعث میشود تا هر گیمری، به اقتضای سبک بازی خودش به ارتقای قابلیتها بپردازد و در نتیجه بازی را به هر شکلی که دوست داشت ادامه دهد و این آزادی عامل در نحوهی اجرای بازی بسیار ستودنی است.
ارتقای تواناییهای مختلف از طریق پیپبوی انجام میشود. این وسیله را اولین بار در حین خروج از والت ۱۱۱ پیدا خواهید کرد و علاوه بر این قابلیت، شامل لیست آیتمها و تجهیزات (Inventory)، نقشه بازی، لیست ماموریتهای بازی و همچنین امکان استفاده از رادیوهای مختلف است. رادیوها در کنار داشتن جنبه سرگرمکننده، هر از گاهی حامل اطلاعاتی هستند که از دل آنها ماموریتهای جانبی جذابی شکل میگیرد.
مورد دیگری که در جنبههای نقشآفرینی فالاوت ۴ بسیار به چشم میآید، سیستم دیالوگهای بازی است. برای سادهترین مکالمههای رد و بدل شده نیز انتخابهای متعددی در اختیار گیمر قرار میگیرد. این انتخابها نه فقط در پیشبردن روند بازی، که در روابط گیمر با دیگران نیز نقش اساسی دارند. داشتن رابطه خوب با دیگران در مواقع نیاز یک پشتوانه بسیار خوب به حساب میآید و اگر به شخصی منفور تبدیل شوید، باید در موقعیتهای سخت به تنهایی از پس کار بر بیایید. خوب یا بد شدن شخصیت در بازی، از چگونگی انتخاب کردن دیالوگها نشات میگیرد و این مساله تاثیر زیادی در گیمپلی بازی دارد. همچنین حالت کلی این بخش نیز نسبت به نسخههای پیشین تغییر یافته و به جای ارایه تمام مطلبی که شخصیت شما خواهد گفت، خلاصهای از آن نشان داده میشود که انتخاب از بین دیالوگهای مختلف را بسیار راحتتر از قبل کرده است.
در پایان جمعبندی بخش گیمپلی بازی فالاوت ۴، ذکر یک نکته الزامی است. گیمپلی این اثر آنقدر وسیع و گسترده است که هر لحظه میتواند با موارد جدیدی گیمر را غافلگیر کند. بتسدا آنقدر با دقت و ظرافت تمام مولفههای این بخش را در کنار هم قرار داده که فالاوت ۴ را از یک بازی صرف خارج میکند. این بازی را میتوان شبیهسازی دقیق برای یک آخرالزمان بیرحم نامید که حس واقعی زندگی در چنین محیطی را القا میکند. در این بازی، هر شخص برای زندهمانده خودش تلاش میکند. ولی افرادی موفقتر هستند که بتوانند با همکاری یکدیگر تمدن از بین رفته انسانی را مجددا بارسازی کنند. فالاوت ۴ گیمر را وادار به تصمیمگیری میکند و همین عامل باعث خواهد شد تا در شرایط سختی برای انتخاب بین گزینههای مختلف قرار بگیرید. خیانت و وفاداری مواردی هستند که موقعیتهای پیشآمده در بازی شما را وادار میکند تا هر از گاهی، حتی به ناچار در یکی از آنها قدم بردارید. این اثر آنقدر در القای حس و اتمسفری لذتبخش موفق عمل میکند که میتوان برای ماهها در دنیای آن به ماجراجویی پرداخت، از انجام ماموریتهایش لذت برد و حتی درسهایی آموخت که در زندگی شخصی نیز استفاده میشوند. فالاوت بیش از آنکه یک بازی سرگرم کننده باشد، مانند یک دنیای واقعی است که المانهای فلسفی بسیار زیادی در سراسر آن نهفته است و هر شخص میتواند برداشت متفاوتی از آنها داشته باشد. جزییات بینظیر بخشهای مختلف گیمپلی نیز باعث میشوند تا هرگز در حین بازی احساس خستگی نکنید و فالاوت ۴ حتی پس از ساعتهای طولانی نیز آن تازگی اولیه را حفظ میکند.
«باطنی بینظیر در قالبی نه چندان رضایت بخش»
مقاله مرتبط
ورود به نسل هشتم و عرضه شاهکارهایی مثل The Witcher 3، انتظارات را در زمینه جلوههای بصری تا حد بسیار زیادی بالا برده است. متاسفانه بتسدا در این بخش کمی در مورد فالاوت ۴ ضعیف عمل کرده است. گرافیک بازی، هنوز هم همان چیزی است که در اسکایریم، بازی مربوط به ۴ سال پیش، شاهد بودیم و فقط تغییراتی جزئی داشته است. به همین دلیل هم هرگز نمیتواند ما را به تحسین وادار کند. البته گرافیک بازی هرگز به سمت و سوی خیلی ضعیف یا افتضاح نمیرود. بلکه همهچیز در این بخش متوسط است. از طراحی بافتهای بازی گرفته تا نورپردازی و طراحی و انیمیشنهای شخصیتها، همه و همه در سطحی کاملا معمولی هستند. البته طراحی سلاحها و زرهها بسیار خوب و متنوع است و صدها آیتم مختلف را در این زمینه شاهد هستیم که هریک طراحی منحصر به فردی دارند. طراحی دشمنان نیز از این قاعده پیروی میکند و حتی حشرات و موجودات جهشیافته نیز از لحاظ طراحی حرفی برای گفتن دارند. ولی یکی از مشکلات بازی در حال حاضر، افت فریم نسبی آن به خصوص در نسخههای کنسولی است که انتظار میرود با عرضه بهروزرسانیهایی رفع شوند. بازی در زمینه داشتن باگ هم خالی از ایراد نیست. ولی در مقایسه با اثار پیشین بتسدا مثل اسکایریم، شاهد باگهای بسیار کمی هستیم و شخصا در طی تجربه چندین ساعته، با موردی که خللی در روند بازی ایجاد کند، روبرو نشدم.